به گزارش شهرآرانیوز؛ تاجر خارجی پس از اینکه دوستان و آشنایانش او را بیهوش در خانه پیدا کردند، یک هفته در بیمارستان بستری و یک هفته طول کشید تا سرپا و از بیمارستان مرخص شد. او به محض خروج از بیمارستان همراه پلیس و وکیلش به خانه اش در مشهد رفت؛ خانهای که تاجر توجهی به وسایل به هم ریخته اش نکرد و مستقیم به سراغ گاوصندوقش رفت؛ گاوصندوقی که خالی بود و هیچ چیز به جز چند تکه کاغذ در آن وجود نداشت.
تاجر با دیدن گاوصندوق خالی به مأموران گفت که بیش از ۱۲ میلیارد تومان ارز و طلا و همچنین تعدادی سنگ کمیاب و باارزش داشته که به سرقت رفته است. او در ادامه با اشاره به شبی که بیهوش شده بود، به پلیس گفت که در این خانه دو مرد و یک زن جوان با او حضور داشتهاند؛ افرادی که از بین آنها یک نفر را به خوبی میشناخته است. به دنبال اظهارات این تاجر بین المللی و مستندات به جای مانده از این سرقت، سرهنگ محمد چراغ، فرمانده انتظامی مشهد، یک تیم از پلیس آگاهی مشهد را مأمور رسیدگی به این پرونده کرد.
تاجر خارجی در چند کشور جهان، به ویژه ایران، تجارت میکرد. در طی سال چندین بار به ایران میآمد و به دلیل داشتن شرکای تجاری و دوستانی در مشهد، همیشه چند روز در این شهر اقامت میکرد. او برای راحتی خودش در مشهد یک واحد مسکونی هم خریده بود؛ خانهای که افراد اندکی به آن رفت وآمد داشتند.
ازجمله این افراد، راننده جوان تاجر بود؛ فردی که به عنوان راننده تاکسی اینترنتی کار میکرد، اما وقتی این تبعه خارجی به مشهد میآمد، دربست در اختیارش بود. این جوان علاوه بر راننده، به دوستی برای تاجر تبدیل شد و حقوق خوبی هم بابت خدماتش دریافت میکرد. چندسال از رفت وآمد تاجر به مشهد گذشت و او در این مدت به راننده جوانش در مشهد اعتماد کامل پیدا کرده بود؛ موضوعی که سبب شده بود بتواند در زمان حضور تاجر به خانه اش راحت رفت وآمد کند.
تاجر که به این جوان حقوق خوبی میداد، حتی اسرار زندگی و کارش را هم با او درمیان گذاشته بود. در مقابل این صداقت و سخاوت، مرد جوان چندبار وسوسه شده بود به تاجر خیانت کند. مدتی در این فکر بود که با خودش یک بسته دلار بر دارد و برود، اما از این فکر پشیمان شد و بعد به این امید که تاجر متوجه نشود، تصمیم گرفت یک یا دو شمش کوچک طلا بردارد.
مرد جوان خودش میدانست توان دزدی ندارد. به همین دلیل چند روز مانده به آمدن تاجر، پیش خلافکارترین فردی که میشناخت، حرف او را به میان آورد. مرد جوان هرچیزی که درباره ثروت تاجر میدانست، با دوستش درمیان گذاشت؛ دوستی که از بین همه حرف ها، فقط به قسمت ثروت تاجر علاقه نشان میداد؛ ثروتی که بخش کوچکی از آن را در گاوصندوق خانه اش نگهداری میکرد. هنوز راننده داشت درباره تاجر حرف میزد که دوست خلافکارش از او پرسید کی میتواند تاجر را ببیند. راننده که متوجه شده بود نقشه اش عملی شده است، بی پروا شد.
آنها آن شب تا صبح درباره دزدی از تاجر حرف زدند و نقشه کشیدند؛ نقشهای که برای انجامش حضور یک زن لازم به نظر میرسید. طبق برنامه، چند روز بعد که تاجر به مشهد آمد، راننده جوان به او گفت برای دوستانش آن قدر از خوبیهای او تعریف کرده است که دو نفر از آنها مشتاق به آشنایی اش شدهاند. با اجازه او، شب بعد یک مرد و یک زن همراه راننده اش وارد خانه شدند. همه چیز در ظاهر خوب بود. سه جوان در یک طرف نشسته بودند و تاجر درباره تجارت به آنها توضیح میداد.
حین این توضیحات بود که زن جوان از ژلهای که همراهش آورده بود، رونمایی کرد. هر چهار نفر ژله خوردند، اما فقط تاجر پس از خوردن ژله میوهای دچار حالت تهوع و سردرد شد. او درباره حالش به میهمانانش گفت، اما آنها توجه نکردند تا اینکه چند دقیقه بعد او درحالی که قصد داشت از خانه اش بیرون برود، روی زمین افتاد و بیهوش شد.
روز بعد تاجر چند قرار مهم کاری داشت؛ قرارهایی که سر هیچ کدامشان حاضر نشد. این موضوع سابقه نداشت و باعث نگرانی همکاران و آشنایانش در مشهد شد. چند نفر از این افراد تصمیم گرفتند به خانه تاجر بروند؛ جایی که همسایهها به آنها گفتند شب گذشته تاجر چند مهمان داشته است که از اینجا رفتهاند، اما هیچ کدام ندیده بودند تاجر از خانه خارج شود.
آشنایان تاجر وارد خانه شدند و کنار در ورودی خانه مرد بازرگان را دیدند که بیهوش روی زمین افتاده بود. آنها نبض او را گرفتند و پس از اینکه متوجه شدند قلبش همچنان میتپد، مرد را با عجله به بیمارستان رساندند. ۲۴ ساعت بعد خطر مرگ این تبعه خارجی کم شد، اما وضعیتش همچنان به شکلی نبود که بتواند درباره اتفاقاتی که رخ داده است، توضیح بدهد.
یک هفته بعد تاجر از بیمارستان ترخیص شد و پس از مشخص شدن ماجرای سرقت، او با اینکه نمیخواست باور کند راننده اش به او خیانت کرده است، نامش را به عنوان متهم اصلی بر زبان آورد. با معرفی این فرد، کارآگاهان بلافاصله این مرد جوان را شناسایی و با هماهنگی قضایی او را در یک عملیات ضربتی دستگیر کردند.
متهم اصلی این پرونده در همان بدو دستگیری خودش را تسلیم کرده بود. او هنوز به مقر پلیس آگاهی منتقل نشده بود که شروع به اعتراف کرد. اولین چیزی که متهم به مأموران گفت، این بود که نمیخواهد با تاجر روبه رو شود. او همچنین اعتراف کرد که همدستانش سر او را کلاه گذاشتهاند. متهم در ادامه اعتراف کرد این نقشه را با کمک دوستش و یک زن جوان انجام داده است؛ افرادی که همه پولها و طلاها را با خود بردهاند و سرش را کلاه گذاشتهاند.
متهم در ادامه اعتراف کرد همدستانش گفتهاند احتمالا پلیس به سراغ تو میآید. پس بهتر است پول و طلاها پیش ما بماند و چند روز دیگر سهمت را خواهیم داد؛ قراری که بیشتر از یک وعده سر خرمن نبوده است. متهم در پایان اعتراف کرد وقتی به دنبال همدستانش میگشته، متوجه شده است آنها به تهران رفتهاند.
با اظهارات متهم، تیم تحقیق با استفاده از تجهیزات نوین پلیس، ضمن شناسایی دو متهم فراری، آنها را در پایتخت ردزنی کرد. تیم تحقیق با حضور در پایتخت متوجه شد متهمان ضمن فروش مقداری شمش طلا از تهران خارج شدهاند و به یکی از شهرهای شمالی کشور گریختهاند.
در ادامه تعقیب این دو متهم، مأموران با همکاری پلیس آگاهی شمال کشور محل اختفای متهمان را در یکی از شهرهای استان مازندران ردزنی کردند؛ مخفیگاهی که معلوم شد متهمان فقط دو روز در آن اقامت داشتهاند و بعد به شهر دیگری گریختهاند؛ شهری که مأموران در آن هم مخفیگاه متهمان را شناسایی کردند، اما مشخص شد این مرد و زن در آنجا هم فقط یک شب اقامت کردهاند و باز به شهر دیگری رفتهاند. این تعقیب وگریز در چند شهر شمالی دیگر ادامه پیدا کرد تا اینکه پلیس یک مجرم حرفهای را به اتهام جعل مدارک هویتی دستگیر کرد؛ مجرمی که معلوم شد برای این دو متهم فراری مدارک هویتی جعل کرده است.
با دستگیری این جاعل، مأموران متوجه شدند دلیل اقامت متهمان در شمال کشور انتظار آنها برای آماده شدن مدارک جعلی بوده است؛ مدارکی که به محض تحویلش راهی غرب کشور شدهاند. با به دست آمدن این سرنخ مهم، هماهنگیهای لازم با پلیس استان آذربایجان شرقی انجام شد و چهره متهمان در اختیار پلیس قرار گرفت.
مأموران در تعقیب این دو متهم سرانجام به شهرستان سراب رفتند؛ شهرستانی که توانستند در ورودی آن متهمان را دستگیر کنند. پلیس ضمن دستگیری این دو متهم، در بازرسی از وسایل آنها ارز، طلا و سنگهای قیمتی تاجر خارجی را کشف و آنها را همراه متهمان به مشهد منتقل کرد. با انتقال متهمان تحقیقات ادامه دارد.